پنجشنبه ۰۷ فروردین ۰۴

آيينه ناصاف و جبرآلود تاريخ

به خبرنامه تخصصي سينما خوش آمديد.

آيينه ناصاف و جبرآلود تاريخ

۲۴ بازديد

همه مي خواستند شخص ، گروه يا جريان ديگري را سرزنش كنند و تقصير را به گردن او بيندازند. در ابتدا بحث ملايم بود ، اما به تدريج جو احساسي شد و مردم با رگهايشان از گردن و صداي چندين برده ، يك مبارزه كامل گلادياتوري را آغاز كردند. طبيعي است كه چنين نبردهايي به …

آيينه ناصاف و جبرآلود تاريخ https://iranian-today.ir/آيينه-ناصاف-و-جبرآلود-تاريخ/ ايران تودي Sat, 06 Feb 2021 08:24:09 0000 عمومي https://iranian-today.ir/آيينه-ناصاف-و-جبرآلود-تاريخ/ همه مي خواستند شخص ، گروه يا جريان ديگري را سرزنش كنند و تقصير را به گردن او بيندازند. در ابتدا بحث ملايم بود ، اما به تدريج جو احساسي شد و مردم با رگهايشان از گردن و صداي چندين برده ، يك مبارزه كامل گلادياتوري را آغاز كردند. طبيعي است كه چنين نبردهايي به …

همه مي خواستند شخص ، گروه يا جريان ديگري را سرزنش كنند و تقصير را به گردن او بيندازند. در ابتدا بحث ملايم بود ، اما به تدريج جو احساسي شد و مردم با رگهايشان از گردن و صداي چندين برده ، يك مبارزه كامل گلادياتوري را آغاز كردند. طبيعي است كه چنين نبردهايي به نتايج روشن و قانع كننده اي منجر نشود. اين فقط سو increases تفاهم را افزايش مي دهد و در نتيجه ، در اعماق ذهن افراد يادآوري مي كند (البته وقتي آرام مي شوند) كه آنچه اتفاق مي افتد از قبل اتفاق مي افتد. حالا تقصير اوست يا نه. هم اين جريان و هم جريان. البته اين اولين بار نيست كه چنين بحث ها و درگيري هايي را مي شنوم يا مي بينم.

هرچه حسابم را گم كردم شنيدم و ديدم. بسيار نادر است كه ذهن من كمي روشن شود و به حقايق ناب دست يابد. فقط صداي ماشين ها و صداهاي بد و اشتباه در گوش من براي مدت طولاني است. من در بحث ها و بحث هاي رسانه اي چنين سرقت هاي اتومبيل را ديده ام. من براي افرادي كه به نظر مي رسد مي خواهند از برداشت هاي علمي خود دفاع كنند بسيار احترام مي گذارم ، اما اين كمابيش آرامش ذهني است كه قطعاً از ميدان جنگ ناشي مي شود. خيلي كم مي توانم بگويم.

اينكه ما چگونه رويدادهاي تاريخي را ارزيابي مي كنيم يك موضوع كاملاً شخصي است و افراد نبايد نسبت به نوع قضاوتي كه دارند قضاوت كنند. اما در عين حال ، نمي توان اين واقعيت اساسي را ناديده گرفت كه ادراك و قضاوت درباره گذشته مبتني بر واقعيت محض نيست. در واقع تصويري از گذشته در ذهن فعلي انسان ايجاد مي شود. گويي مي خواهد به گذشته در آينه امروز نگاه كند. اين نگرش لزوماً واقع بينانه نخواهد بود ، زيرا مسئله چنين زماني و تغييرات ناشي از آن در چنين نگرشي مورد توجه قرار نمي گيرد. در واقع ، در نظر گرفتن اين امر غيرممكن است. براي نگاه دقيق به يك واقعه تاريخي ، لازم است همه عواملي كه در آن نقش دارند ، مورد بررسي قرار گيرد و از آنجا كه بيشتر اين عوامل با گذشت زمان تغيير مي كنند ، از نظر منطقي نمي توان به طور كامل به آنها نگاه كرد. اگرچه طبق قوانين اساسي علم مي پذيريم كه دانش ابدي است و فقط مانند ماده و انرژي شكل آن را تغيير مي دهد ، احياي گذشته بر اساس تخيل محال غيرممكن است.

من فكر مي كنم ما مي توانيم برخي از اطلاعات مربوط به يك حادثه را (با استفاده از انرژي و زمان زياد) شبيه سازي و هماهنگ كنيم ، اما منطق اساسي يك سيستم به ما مي گويد كه اين فقط كاريكاتور آن واقعه است. بعضي اوقات من براي دانشجويان در كار بيولوژي سيستم مثالي مي زنم ، اگر مبناي داده هاي بيولوژيكي حافظ شيراز را بگيريم و سعي كنيم حافظ ديگري از آنها بسازيم ، شايد در اوج توانايي بيولوژيكي آينده. بدنه مشابه از نظر منطقي غيرممكن است كه اين حافظ مصنوعي بتواند به درخشش حافظ قرن هشتم سرود بخواند.

دليل منطقي آن اين است كه شعر غنايي حافظ محدود به زيست شناسي (به معناي عام) نيست. لازم است تمام عوامل تاريخي و جغرافيايي كه منجر به شكل گيري اين خلاقيت منحصر به فرد بشر شده است را شبيه سازي و اين اندام بيولوژيكي را تهيه كرد. نوعي ، قرن هشتم ديگر ، در قلب او شيرازي ديگري و در قلب او تأثير و تأثيرات هر لحظه زندگي در اين شرايط بر روان را ايجاد كرد. در حقيقت ، شبيه سازي حافظ غزالسرا به شبيه سازي همه عوامل Bida و شواهد پيشرفت آن بستگي دارد. از كودكي تا مرگ. منطق اساسي اين است كه اين امكان پذير نيست. ابر كامپيوترهاي Biocloning مي توانند فقط قسمت كوچكي از زندگي بيولوژيكي را براي مدت طولاني شبيه سازي كنند. در واقع ، اين ممكن است براي بيوتكنولوژيست ها در پزشكي و داروسازي مفيد باشد ، اما مطمئناً قسمت بسيار كمي براي كار مورخان و فلاسفه زيست شناسي است. يك تصوير تحريف شده بر اساس داده هاي انتخاب شده از تعداد بي نهايت داده اي كه بايد براي يك شبيه سازي واقعي جمع شوند و البته روابط متقابل آنها بايد با حساسيت فوق العاده ارزيابي شود.

با توجه به اينكه نكته اصلي اين است كه بر اساس نظريه هاي جديد ، حتي كوچكترين و ناچيزترين مسائل نيز مي تواند اين شبكه عظيم تغييرات را كاملاً تغيير داده و از آن غافل شود. بي شك زيست شناسي سيستم و هوش مصنوعي تا آنجا پيش مي رود كه ربات هايي با ظاهر هوشمند را بازسازي كنند. و اتومبيل هايي كه توانايي هاي تحسين برانگيزي از خود نشان مي دهند. ظاهراً ، زيست شناسي مولكولي تا حدي مي تواند بدن دقيق حافظ شيراز را شبيه سازي كند ، اما بين يك انسان واقعي و البته يك هنرمند واقعي كه روح و ذهن او به طور مداوم از شبكه گسترده اي از تغييرات در حال بازسازي است. تفاوت. شايد اين واقعيت كه هيچ كس دو بار در يك رودخانه شنا نكند نشانه حقيقت ناب است.

به همين دليل ، من تعجب مي كنم كه اين روزها دائماً قضاوت هاي شگفت آور درباره تاريخ ، به ويژه تاريخ معاصر مي شنوم. بيشتر كساني كه عوامل تأثيرگذار را براي قرار دادن آنها در زير ميكروسكوپ قضاوت مي كنند و به دنبال آنها مي گردند از ديد واقعي (كلي) به تاريخ نگاه نمي كنند. همانطور كه گفتم ، آنها تاريخ را در ذهن خود مي نويسند (بسيار ناقص) و بر اساس حال و گذشته قضاوت مي كنند (داراي نقص بيشتري هستند). همانطور كه اشاره كردم ، در صورت ارائه اين ديدگاه مشكلي وجود ندارد ، اما من شاهد بوده ام كه افراد مرتبا در چنين جريان هاي گرداب دخالت مي كنند و تصاوير ذهني خود را واقعيتي غيرقابل انكار مي دانند و بر اين اساس واضح هستند. و دستورالعملهاي فوق العاده عملي و كلامي.

مانند تاريخ ، زيست شناسي و ساير علوم ، همه عوامل تشكيل دهنده آن و البته تأثيرات آن (حتي كوچكترين عوامل) را مي توان به دقت بررسي كرد. در غير اين صورت ، تاريخ در ذهن انسان نقش آفريني مي كند. نقشي فانتزي و به معناي واقعي كلمه دور از واقعيت. همانطور كه زيست شناسان فكر مي كنند ، اين اطلاعات (زيست شناسي) اطلاعات واقعي زندگي نيست. اين يك تصوير مصنوعي از انسان است و براساس محدوديت هاي حواس او ساخته شده است. در واقع ، قضاوت انسان در مورد زندگي واقعي نيست ، بلكه در مورد زندگي است. گويي يك قفل ساز مي خواهد زندگي عقاب را تفسير كند و تصور اينكه او به تدريج به دانش عقاب واقعي رسيده است تصور بيشتري است!

من فكر مي كنم براي بسياري از ما ارزيابي عملكردها و رفتارهاي ديگران بدون رفتن مستقيم به جهتي كه اين اعمال و رفتارها رخ مي دهد بسيار زياد است. وقتي وارد شديم ، با كمال تعجب ديديم كه همان اعمال و رفتارها را تكرار مي كنيم. اين همان چيزي است كه ما قبلاً منتقد تندي بوديم. هنگام بيان چنين موضوعاتي مي توان از عبارات كليشه اي و مبهم مانند جبر تاريخي و مانند آن استفاده كرد. فكر مي كنم اين تفاسير به برخي از حقايق اشاره دارد ، اما معناي كلي و عميقي ندارند. جبر و اختيار به طور كلي تفسيرهاي مشابهي هستند كه در فلسفه و الهيات مورد مطالعه قرار گرفته اند ، اما علوم طبيعي تأثير عوامل و تعامل اطلاعات را در نظر مي گيرند. اكنون مي توان نتيجه را جبر يا اراده يا هر چيز ديگري تفسير كرد.

متأسفانه چنين استدلالي براي دوستاني كه در اين جلسه با صداي بلند بحث مي كنند و چندين بار صداي خود را بلند مي كنند وجود ندارد و نبايد باشد. جوشيدن احساسات جايي براي احساسات باقي نمي گذارد. از طرف ديگر ، اين احساسات هستند كه بخش عمده اي از تاريخ را شعله ور مي كنند. شبكه عظيمي از تأثيرات روانشناختي كه مردم هنوز به اصول اوليه نرسيده اند. در چنين مواردي ، آنها مي گويند ، آنها بايد آرام باشند و به مردم اجازه دهند تا به مرور آرام شوند و سپس به موقع با آنها صحبت كنند. اين روش ممكن است از نظر روانشناختي و اخلاقي مفيد باشد ، اما از نظر واقعيت تاريخي اينگونه نيست. زيرا شايد مواردي كه باعث جنجال و خشم شده اند همان عواملي بوده اند كه با آرامش از بين رفته اند. همان احساساتي كه گفتم. چه چيزي بازگشت به جلسه و تجزيه و تحليل و شبيه سازي دقيق آن را غير ممكن مي كند.

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.